چشمها را بايد شست ...
در تمامي كتب مديريتي، تبديل تهديد به فرصت را جزء هنرهاي يك مدير قلمداد ميكنند و مثالي كه ساليان گذشته در موردش شنيدم درباره كشور چين بود و نحوه توليد سوزنهاي ته گرد.
چينيها، دستگاههاي توليد سوزن را درون دربهاي ورودي سرويس بهداشتي در شهرهاي پرجمعيتشان قرار دادند كه با مراجعه هر شخص به اين سرويسها (با باز كردن درب در هنگام ورود و خروج) دو عدد سوزن توليد گرديده و به درون مخازن تعبيه شده ميافتد.
تصور كنيد كه كارخانهاي وجود دارد كه نه انرژي مصرف ميكند نه نيروي كار مستقيم دارد و 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته نيز در حال توليد است و بدين ترتيب ميشود كه قيمت هر بسته سوزن ته گرد آنچنان پائين ميآيد كه توليد آن براي هيچ كشور ديگري صرفه اقتصادي نخواهد داشت.
كشور چين به همين سادگي تهديد جمعيت بيشمارش را تا حدي به فرصت تبديل كرده است و با بيمعنا كردن فضاي رقابت دست به خلق استراتژي اقيانوس آبي زده است. تهديدي كه براي كشور هند نيز وجود دارد اما به فرصتي تبديل نگشته است.
بدون شك در كشور و سازمانهاي ما نيز فرصتهاي قابل زايشي وجود دارد كه نيازمند نگاه ديگرگونه است.