قوانين يا منافع
شخصي براي خيانتش، هزار و يك دليل ميآورد كه عملش را مشروع جلوه دهد اما هنگامي كه بنا به همين دلايل به دخترش خيانت ميشود حاضر است كه از تمام راههاي قانوني و غيرقانوني استفاده كند تا گستاخي خائن را جواب محكمي دهد و از اين دست مثالها به وفور وجود دارد تنها كافي است كمي به باطن خود رجوع نمائيم چرا كه اكثريت انسانها، قوانين را براساس منافع خود تفسير كرده و بدان عمل ميكنند نه براساس اصول موجود در پشت اين قوانين.
بنابراين چرا بايد از عمل غيراخلاقي شخصي ناراحت شويم يا اگر بخواهم مثبت بنويسم چرا بايد به انساني كه عملي اخلاقي انجام ميدهد برچسب كسي كه كلاهش پس معركه است بچسبانيم؟