چند سال پيش، من و همسرم براي سوراخ كردن گوش‌هاي دخترمان كه چند ماهه بود به نزد دكتري رفتيم كه مي‌گفتند كارش را بلد است. پرستار، دخترمان را در دستانش گرفت و دكتر با دستگاهي كه داشت يكي از گوش‌هايش را سوراخ كرد و مطابق انتظار گريه دخترمان درآمد و ما نيز از گريه او دندان‌هايمان را به هم ‌فشرديم. دكتر لحظاتي را اجازه داد تا گريه دخترمان قطع شود، سپس از پرستار خواست تا او را جابجا كرده تا گوش ديگرش را نيز سوراخ كنند كه دخترم اينبار قبل از شروع كار، گريه‌اش را سر داد. دكتر با ديدن اين صحنه رو به من و همسرم گفت كه ماشاءالله دختر باهوشي داريد. به شخصه بعد از شنيدن اين جمله، حس رضايتي برايم بوجود آمد كه باعث شد راحت‌تر با آن شرايط كنار بيايم.

نكته اول: بعدا متوجه شدم كه كاربلدي آن دكتر چه بسا به گفتن همان يك جمله ساده‌اش بوده نه به ماهيت انجام كار.

نكته دوم: مهم نيست كه پزشك باشيم يا استاد دانشگاه، يك مكانيك ساده باشيم يا مديرعامل يك شركت معظم يا ...، آنچه كه باعث مي‌شود مهارتمان در انجام كار به چشم ديده شود، تقويت اعتماد به نفس ديگران است.